جایگاه جهاد در اسلام

جایگاه جهاد در اسلام

از تقدیم راه خدا: ﴿فی سَبیلِ اللّه﴾ بر کسانی که باید با آنها جنگید: ﴿الَّذینَ یُقاتِلونَکُم﴾ اهمیّت هدف را می‌توان فهمید. در اسلام، دفاع از دینْ اصل است و دفاع از آب و خاک، جان و مال و ناموس و آبرو فرع. نخست باید از دین دفاع کرد، زیرا تنها در پرتو حفظ و سلامت دین، همه امور یاد شده در امان می‌ماند، زیرا وقتی اصل دین محفوظ ماند، براساس آموزه‌های دینی که می‌فرماید: اگر به همسر یا یکی دیگر از نزدیکان انسان حمله شد، اگرچه بر خودش از کشته شدن می‌ترسد باید از آنها دفاع کند از این‏ رو قرآن کریم پیش از سخن درباره ویژگی جنگجویان مسلمان و اینکه با چه کسی و با چه سلاحی نبرد کنند، می‌گوید فقط برای خدا  و در راه او بجنگند، بنابراین، هدف از جنگ، دفاع از دین الهی است؛ نه صرف دفاع از خود، زیرا دفاع محض حق طبیعی هر انسان است، بلکه هر موجود زنده خشمناک برابر تهاجم بیگانه می‌ایستد و از حیات خویش دفاع می‌کند.

قرآن کریم برای آنکه به دفاع که حقِ معقول و مقبول هر انسان است رنگ الهی و عبادی بدهد می‌فرماید: ﴿وقاتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ، زیرا آنچه به دفاع عظمت می‌بخشد، صبغه دینی و الهی آن است. قرآن کریم برای توبیخ و مذمت تجاوزگری می‌فرماید: تجاوزگران، مبغوض و مورد خشم خداوندند: ﴿ولاتَعتَدُوا اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ المُعتَدین﴾.خداوند از تجاوز از حدّ عدل نهی کرده است: ﴿ولاتَعتَدُوا﴾، پس تجاوزْ حرام، و تجاوزگر آلوده به معصیتِ بزرگ و مبغوض خداست.

در اینجا به برخی از قوانین و مقررات جنگ و جهاد از منظر قرآن می پردازیم قوانینی که خداوند متعال تعدی از آن را باطل می داند و می فرماید ﴿ولاتَعتَدُوا اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ المُعتَدین﴾ در اسلام قبل از دعوت کافر به حق و اتمام حجت و استدلال، جنگیدن ممنوع است، چنان‌که انبیای الهی، پیش از اتمام حجتْ بر کافران از راه موعظه و جدال احسن، دست به شمشیر نمی‌بردند یا مثلاً کشتن اسیر در اسلام ممنوع و ارتکاب آن تجاوز از این قانون جنگی است، مگر در مواردی خاص که قانون آن‏ را معین کرده باشد.

اگر در جنگ شرط شود که تن به تن باشد و خلاف آن عمل شود، تعدی و محرّم است یا اینکه جنگ با کسانی که سلاح را بر زمین می‌گذارند و نیز با مجروحان و ناتوانان از نبرد ممنوع است.

از بین بردن باغستانها، گیاهان و زراعتها و زهرآلود کردن آبهای آشامیدنی دشمن (جنگ شیمیایی و میکربی) و... ممنوع است

برخی دیگر  از مقررات جنگ در بیان نورانی رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) چنین آمده است: «انطلقوا بسم الله و فی سبیل الله تقاتلون أعداء الله؛ لا تقتلوا شیخاً فانیاً و لا طفلاً صغیراً و لا إمرأة و لا تغلوا» ۳ امیر مؤمنان علی(ع) نیز که خلیفه واقعی رسول اکرم(ص) بود مانند آن حضرت پیش از نبرد صفین، خطاب به لشکریانش برخی از مقررات انسانی و اسلامی جنگ را چنین یادآور شدند: شما شروع کننده جنگ نباشید که این خودش حجتی افزون بر حجت حقانیت (دیگر) شماست. دشمنِ فراری را نکشید و ناتوانان را ضربت نزنید و برمجروحان نتازید و احساسات زنان را با آزردن، تهییج نکنید، هرچند به شما بد بگویند و فرماندهانتان را دشنام دهند

راز اینکه انسان گاهی از محبوب کراهت دارد و به مبغوض ارادت می‌ورزد، عدم آگاهی کامل او به خوبی و بدی است؛ مثلاً جهاد بر انسان واجب شده است و برکاتی دارد؛ ولی برخی بر اثر ضعف علم آن را ناخوشایند می‌پندارند، حال آنکه خیر و صلاح آنها در آن است، و به عکس، بسا به چیزی ارادت دارند که برایشان شرّ و زیان‌آور است، چون علم آنها به ضرر اندک است، از این‏رو ارادت و کراهتشان نیز بجا نیست: ﴿کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتالُ وهُوَ کُرهٌ لَکُم وعَسی اَن تَکرَهُوا شَیئاً وهُوَ خَیرٌ لَکُم وعَسی اَن تُحِبّوا شَیئاً وهُو شَرٌّ لَکُم واللّهُ یَعلَمُ واَنتُم لاتَعلَمُون)

علامه طباطبایی(قدس‌سرّه) صاحب تفسیر المیزان در ذیل آیه مورد بحث پیرامون جهاد و دفاع موارد مهم و مفیدی را مطرح می کنند: استاد علاّمه طباطبایی ذیل آیات قتال  دو مبحث تفسیری و اجتماعی دارند که در اینجا با افزوده‌هایی می‌آید. ابتدا مشروح مبحث تفسیری ایشان طی چند عنوان ارائه می‌شود:

مراحل مبارزه

سنّت و سیره پیامبر اکرم(ص) در برخورد با بیگانگان، از نازل ترین مرحله تا عالی‏ترین آن چنین بود: ۱. دعوت مخفیانه. ۲. فراخوانی آشکار: ﴿فَاصدَع بِما تُؤمَرُ واَعرِض عَنِ المُشرِکین ٭ اِنّا کَفَینکَ المُستَهزِءین) ۳. دفاع. پس از علنی شدن دعوت، کارشکنیها و آزار مشرکان آغاز شد و در دوره سه ساله شعب ابی طالب با محاصره شدید اقتصادی شدت گرفت تا پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) به مدینه هجرت کرد و هنگامی که مسلمانان از نظر نفرات و ابزار دفاعی قدرتمند شدند، خداوند فرمان دفاع داد.

قرآن کریم برای سیر طبیعی مبارزه، سه مقطع عمده را برمی‌شمارد. آن سه مقطع بدین شرح است:

یک. صبر و تحمل: اسلام در دوره‌ای که مسلمانان کم شمار و ضعیف بودند اعلام موضع کرد؛ ولی مسلمانان هیچ گونه برخورد فیزیکی با مخالفان نداشتند، بلکه قرآن در آیاتی چند آنان را به صبر برابر مشکلات، تحمل اذیتها و خودداری از جنگ دعوت می‌کرد؛ مانند: ﴿واصبِر عَلی ما یَقولونَ واهجُرهُم هَجرًا جَمیلاً)

دو. دفاع: مسلمانان پس از هجرت به مدینه و تأسیس حکومت اسلامی از نظر دفاعی قدرتمند شدند، از این رو آیات قتال، مانند آیه مورد بحث و آیه(اُذِنَ لِلَّذینَ یُقتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا) نازل شد و مسلمانان اجازه یافتند در برابر مشرکان از جان، سرزمین و آرمانهای دینی خود دفاع کنند.

سه. جهاد ابتدایی: جهاد ابتدایی با تحلیل حقوقی به دفاع بازمی‌گردد؛ ولی از نظر فقهی همانند دفاع کیفری نیست، زیرا در دفاع کیفری نیازی به اذن امام معصوم نیست؛ امّا جهاد ابتدایی مورد اختلاف است و برخی از فقها اذن معصوم را در آن لازم می‌دانند البته بنابر ولایت فقیه جامع شرایط آگاه به زمان، مدیر و مدبّر، می‌توان مأذون بودن وی را در اقدام به این کار مهم نظامی بعد از مشورت با صاحب نظرانِ جامعْ استنباط کرد.

جهاد با معاندان اسلام به قدری اهمیت دارد که برخی از مفسران گفته‌اند: جهاد نکردن اعتداست.

از نظر قرآن کریم روح جهاد ابتدایی نیز به دفاع از مظلومان بازمی‌گردد، زیرا مستکبران مانع نفوذ تعلیم و تبلیغ اسلام به تشنه‌کامان علم و ایمان‌اند و جهاد با طاغیان به معنای طرد مانع و دفع حاجب برای رسیدن معارف ناب به محرومان است، پس همه جنگهای اسلامی دفاعی است.

پیامبران مدافعان راستین حقوق بشر

خداوند پیامبران و مدافعان راستین حقوق بشر را فرستاد تا برابر هجوم همه‏جانبه کافران و مشرکانِ ستیزه‌گر با حیات انسانی، از این حقِّ اوّلی دفاع کنند تا مردم بتوانند پرچم توحید و قسط و عدل را در سراسر جهان به اهتزاز درآورند: ﴿لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ) امروزه مدافعان دروغین حقوق بشر، گاه پست‌ترین و پلیدترین کارها را که نوعی بیماری است از موارد حقوق بشر دانسته و آنها را ترویج و حمایت می‌کنند. و برترین فضیلتهای اخلاقی را مانع آزادی می‌پندارند. اگر خداوند پیامبران را نمی‌فرستاد و بشر را به حال خود رها می‌کرد، این مدعیان کاذب جهان را تباه می‌ساختند. پیامبران و رهبران دینی مدافعان واقعی حقوق بشر بودند و از حقّ حیات انسانی مردم دفاع می‌کردند.

در ظاهر، سه هدف براى جهاد در این آیه ذکر شده، از میان بردن فتنه ها، و محو شرک و بت پرستى و جلوگیرى از ظلم و ستم .

به این ترتیب جهاد اسلامى نه به خاطر فرمانروائى در زمین و کشورگشایى و نه به منظور به چنگ آوردن غنائم و نه تهیه بازارهاى فروش یا تملک منابع حیاتى کشورهاى دیگر، یا برترى بخشیدن نژادى بر نژاد دیگر است .

هدف یکى از سه چیز است: خاموش کردن آتش فتنه ها و آشوبها که سلب آزادى و امنیت از مردم مى کند و همچنین محو آثار شرک و بت پرستى ، و نیز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان است

در بسیارى از مذاهب انحرافى ، جهاد به هیچ وجه وجود ندارد و همه چیز بر محور توصیه ها و نصایح و اندرزها دور مى زند، حتى بعضى هنگامى که مى شنوند جهاد مسلحانه ، یکى از ارکان برنامه هاى اسلامى است در تعجب فرو مى روند که مگر دین مى تواند،  توأ م با جنگ باشد.

اما با توجه به اینکه همیشه افراد زورمند و خودکامه و فرعونها و نمرودها و قارونها که اهداف انبیاء را مزاحم خویش مى دیده اند در برابر آن ایستاده و جز به محو دین و آیین خدا راضى نبودند روشن مى شود که دینداران راستین در عین تکیه بر عقل و منطق و اخلاق باید در مقابل این گردنکشان ظالم و ستمگر بایستند و راه خود را با مبارزه و در هم کوبیدن آنان به سوى جلو باز کنند، اصولا جهاد یکى از نشانه هاى موجود زنده است و یک قانون عمومى در عالم حیات است ، تمام موجودات زنده اعم از انسان و حیوان و گیاه ، براى بقاى خود، با عوامل نابودى خود در حال مبارزه اند .

بعضى از غربزده ها اصرار دارند جهاد اسلامى را منحصرا در جهاد دفاعى خلاصه کنند، و با هر زحمتى که هست تمام غزوات پیغمبر اکرم (ص) و یا جنگهاى بعد از آن حضرت را، در این راستا توجیه کنند، در حالى که نه دلیلى بر این مساله داریم و نه تمام غزوات رسول الله در این معنى خلاصه مى شود بهتر این است به جاى این استنباطهاى نادرست به قرآن باز گردیم و اهداف جهاد را از قرآن بگیریم ، اهدافى که همه منطقى و قابل عرضه کردن به دوست و دشمن است .
چنانکه در بالا اشاره کردیم جهاد در اسلام براى چند هدف مجاز شمرده شده است .

الف - جهاد براى خاموش کردن فتنه ها

و به تعبیر دیگر جهاد ابتدائى آزادى بخش .

مى دانیم خداوند دستورها و برنامه هائى براى سعادت و آزادى و تکامل و خوشبختى و آسایش انسانها طرح کرده است ، و پیامبران خود را موظف ساخته که این دستورها را به مردم ابلاغ کنند، حال اگر فرد یا جمعیتى ابلاغ این فرمانها را مزاحم منافع پست خود ببینند و سر راه دعوت انبیاء موانعى ایجاد نمایند آنها حق دارند نخست از طریق مسالمت آمیز و اگر ممکن نشد با توسل به زور این موانع را از سر راه دعوت خود بردارند و آزادى تبلیغ را براى خود کسب کنند.

به عبارت دیگر: مردم در همه اجتماعات این حق را دارند که نداى منادیان راه حق را بشنوند، و در قبول دعوت آنها آزاد باشند حال اگر کسانى بخواهند آنها را از حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صداى منادیان راه خدا به گوش جان آنها برسد و از قید اسارت و بردگى فکرى و اجتماعى آزاد گردند طرفداران این برنامه حق دارند براى فراهم ساختن این آزادى از هر وسیله اى استفاده کنند، و از اینجا ضرورت جهاد ابتدائى در اسلام و سایر ادیان آسمانى روشن مى گردد. همچنین اگر کسانى مؤ منان را تحت فشار قرار دهند که به آیین سابق باز گردند براى رفع این فشار نیز از هر وسیله اى مى توان استفاده کرد.
 

ب - جهاد دفاعى

آیا صحیح است کسى به انسان حمله کند و او از خود دفاع ننماید؟ یا ملتى متجاوز و سلطه گر هجوم بر ملت دیگر ببرند و آنها دست روى دست گذارده نابودى کشور و ملت خویش را تماشا کنند. در اینجا تمام قوانین آسمانى و بشرى به شخص یا جمعیتى که مورد هجوم واقع شده حق مى دهد براى دفاع از خویشتن به پا خیزد و آنچه در قدرت دارد به کار برد، و از هر گونه اقدام منطقى براى حفظ موجودیت خویش فروگذار نکند.

این نوع جهاد را، جهاد دفاعى مى نامند، جنگهایى مانند جنگ احزاب و احد و موته و تبوک و حنین و بعضى دیگر از غزوات اسلامى جزء این بخش از جهاد بوده و جنبه دفاعى داشته است. هم اکنون بسیارى از دشمنان اسلام، جنگ را بر مسلمین تحمیل کرده اند و سرزمینهاى اسلامى را اشغال نموده و منابع آنها را زیر سلطه خود گرفته اند چگونه اسلام اجازه مى دهد در مقابل آنها سکوت شود؟

ج - جهاد براى حمایت از مظلومان

شاخه دیگرى از جهاد که در آیات دیگر قرآن به آن اشاره شده، جهاد براى حمایت از مظلومان است، در آیه ۷۵ سوره نساء مى خوانیم: و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا: چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانى که (بدست ستمگران ) تضعیف شده اند پیکار نمى کنید، همان افراد (ستمدیده اى) که مى گویند: خدایا! ما را از این شهر (مکه ) که اهلش ستمگرند بیرون ببر، و براى ما از سوى خود، ولیى قرار ده و براى ما از سوى خود یار و یاورى معین فرما.

به این ترتیب، قرآن از مسلمانان مى خواهد که هم در راه خدا و هم مستضعفان مظلوم ، جهاد کنند، و اصولا این دو از هم جدا نیستند و با توجه به اینکه در آیه فوق قید و شرطى نیست ، این مظلومان و مستضعفان در هر نقطه جهان، باشند، باید از آنها دفاع کرده نزدیک و دور، داخل و خارج کشور تفاوت نمى کند.

و به تعبیر دیگر حمایت از مظلومان در مقابل ظالمان در اسلام یک اصل است که باید مراعات شود، حتى اگر به جهاد منتهى گردد، اسلام اجازه نمى دهد مسلمانان در برابر فشارهایى که به مظلومان جهان وارد مى شود بی تفاوت باشند، و این دستور یکى از ارزشمندترین دستورات اسلامى است که از حقانیت این آیین خبر مى دهد.

د - جهاد براى محو شرک و بت پرستى

اسلام در عین اینکه آزادى عقیده را محترم مى شمرد و هیچ کس را با اجبار دعوت به سوى این آیین نمى کند، به همین دلیل به اقوامى که داراى کتاب آسمانى هستند، فرصت کافى مى دهد که با مطالعه و تفکر آیین اسلام را بپذیرند، و اگر نپذیرفتند، با آنها به صورت یک اقلیت هم پیمان (اهل ذمه) معامله مى کند و با شرایط خاصى که نه پیچیده است و نه مشکل با آنها همزیستى مسالمت آمیز بر قرار مى نماید، در عین حال نسبت به شرک و بت پرستى ، سختگیر است زیرا: شرک و بت پرستى نه دین است و نه آیین و نه محترم شمرده مى شود، بلکه یک نوع خرافه و انحراف و حماقت و در واقع یک نوع بیمارى فکرى و اخلاقى است که باید به هر قیمت که ممکن شود آن را ریشه کن ساخت .

کلمه آزادى و احترام به فکر دیگران در مواردى به کار برده مى شود که فکر و عقیده لا اقل یک ریشه صحیح داشته باشد، اما انحراف و خرافه و گمراهى و بیمارى چیزى نیست که محترم شمرده شود و به همین دلیل اسلام دستور مى دهد که بت پرستى به هر قیمتى که شده است حتى به قیمت جنگ ، از جامعه بشریت ریشه کن گردد. بت خانه ها و آثار شوم بت پرستى اگر از طرق مسالمت آمیز ممکن نشد با زور ویران و منهدم گردند.

آرى اسلام مى گوید باید صفحه زمین از آلودگى به شرک و بت پرستى پاک گردد و به همه مسلمین نوید مى دهد که سرانجام توحید و یکتا پرستى به تمام جهان حاکم خواهد شد و شرک و بت پرستى ریشه کن خواهد گشت. از آنچه در بالا ـ در مورد اهداف جهاد ـ آمد روشن مى شود که اسلام جهاد را با اصول صحیح و منطق عقل هماهنگ ساخته ، و هرگز آن را وسیله سلطه جویى و کشورگشائى و غصب حقوق دیگران و تحمیل عقیده ، و استعمار و استثمار قرار داده است. ولى مى دانیم دشمنان اسلام - مخصوصا ارباب کلیسا و مستشرقان مغرض با تحریف حقایق، سخنان زیادى بر ضد مساله جهاد اسلامى ایراد کرده اند و اسلام را متهم به خشونت و توسل به زور و شمشیر براى تحمیل عقیده ساخته اند و به این قانون اسلامى سخت هجوم برده اند.

در پایان به معانی مختلف فتنه در قرآن می پردازیم، اینکه فتنه چیست، مفسران و ارباب لغت ، درباره آن بحثهایى دارند، این واژه در اصل از ((فتن )) (بر وزن متن ) گرفته شده که به گفته راغب در مفردات به معنى قرار دادن طلا در آتش ، براى ظاهر شدن میزان خوبى آن از بدى است و به گفته بعضى گذاشتن طلا در آتش براى خالص شدن از ناخالصیهاست واژه فتنه و مشتقات آن در قرآن مجید، دهها بار ذکر شده و در معانى مختلفى به کار رفته است .

گاه به معنى آزمایش و امتحان است ، مانند احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون: مردم گمان مى کنند، همین که گفتند ایمان آوردیم ، رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد و گاه به معنى فریب دادن، چنانکه مى فرماید: یا بنى آدم لا یفتننکم الشیطان: «اى فرزندان آدم ، شیطان شما را نفریبد.» و گاه به معنى بلا و عذاب آمده مانند: یوم هم على النار یفتنون ذوقوا فتنتکم: «آن روز که آنها بر آتش ، عذاب مى شوند و به آنها گفته مى شود بچشید عذاب خود را»

و گاه به معنى گمراهى آمده، مانند و من یرد الله فتنته فلن تملک له من الله شیئا، کسى که خدا گمراهى او را بخواهد (و از او سلب توفیق کند) هیچ قدرتى براى نجات او، در برابر خداوند نخواهى داشت و گاه به معنى شرک و بت پرستى یا سد راه ایمان آورندگان، آمده مانند آیه مورد بحث و بعضى آیات بعد از آن که مى فرماید: و قاتلوهم حتى لا تکون فتنة و یکون الدین لله: «با آنها پیکار کنید تا شرک از میان برود، و دین مخصوص خداى یگانه باشد.

ولى ظاهر این است که تمام این معانى به همان ریشه اصلى که در معنى فتنه گفته شد باز مى گردد همان گونه که غالب الفاظ مشترک چنین حالى را دارند زیرا با توجه به اینکه معنى اصلى قرار دادن طلا در زیر فشار آتش براى خالص سازى ، یا جدا کردن سره از ناسره است ، در هر مورد که نوعى فشار و شدت وجود داشته باشد این واژه به کار مى رود، مانند امتحان که معمول ا با فشار و مشکلات همراه است و عذاب که نوع دیگرى از شدت و فشار است و فریب و نیرنگ که تحت فشارها انجام مى گیرد و همچنین شرک یا ایجاد مانع در راه هدایت خلق که هر کدام متضمن نوعى فشار و شدت است .

منابع:

تفسیر تسنیم ج۹ (آیت الله جوادی آملی)

تفسیر نمونه ج۲ (آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان)

تفسیر المیزان ج۲ ( علامه طباطبایی)

تفسیر مجمع البیان ج۲ (علامه طبرسی)

گردآوری و تنظیم: محمدحسین رحمانی خلیلی

منبع: سایت Khamenei.ir

۱ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

وبلاگ دین کامل به جهت لزوم مرکزی مجازی برای نشر و گسترش تعالیم اسلام برای تمام قشرهای جامعه بوجود آمده است.در این وبلاگ تلاش ما معرفی اسلام بعنوان کاملترین و جامعترین دین خداست که بر پیامبر ختمی مرتبت حضرت محمد(ص)نازل شده است.سعی ما در مرکز مجازی دین کامل بر ایجاد انگیزه در نسل جوان خواهد بود.با توجه به اینکه زمان تغییر کرده است و بسیاری ممکن است به سفرهای خارجی با اهداف مختلف مسافرت کنند لازم است تا جوان ایرانی آگاهی کاملی نسبت به دین اسلام داشته باشد و به قول معروف چنته اش پر باشد تا بتواند در برابر تبلیغات ادیان گمراه کم نیاورد و به لحاظ تئوری بتواند مشت محکمی بر دهان یاوه گویان زده و خود را از اسارت اینان برهاند.
مرکز پیامک:۵۰۰۰۱۰۷۰۷۱۴۱۴

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها
بایگانی